فردا میرم به استقبال روزِ چهلم . از هر اتفاقی وقتی چهل روز بگذره رنگ می بازه.
گفت میدونی آشتی کِی قشنگه؟ وقتی آدم روبه روت گفت ببخش تموم کنی و شرمنده ش نکنی؛ بعد هم سر فرصت بدون طعنه و تلخی اگر خطایی داشته بهش توضیح بدی.
با مامان چند تا فیلم زایمان طبیعی دیدیم . من حالم بد شد مامان تا آخر نگاه کرد. بوسیدمش بغلش کردم گریه م گرفت . پرسیدم چه طوری من رو دوست داری وقتی بخاطر من درد کشیدی؟ چقدر زن بودن/مادر بودن پیچیده و عجیبه.