مرغ عشق تبسم ۵ ساله ی ما، مرد. ساعت ها گریه کرد.
چون یکرنگ زرد بود این اسم برای مرغ عشقش انتخاب کرده بود.
مامانش که تلاش می کرد آرومش کنه گفت یادته مامانت مرده بود خودت چقدر گریه میکردی؛ منم الان بچه م مرده. تازه مامان شما سنگ (قبر) داره ولی بچه ی منو انداختین زیر آشغالها وقتی مرد.
معصومیت حرفهاش و قیاسش برای اینکه ما غمش رو درک کنیم مسحورم کرد.