یک از خدا باخبری کتابِ "منِ او" را معرفی کرده بود که بخوانم. کرمانشاه آن سال زلزله بدی آمده بود. آرتیمی قلبی بابا باعث شده بود در بخش قلب بستری شود و من مانده بودم کنارش و کتاب را میخواندم. بعد از این کتاب _نمیدانم چه شد_سراغ یادگیری زبان فرانسه رفتم. هرگز فکرش را هم نمیکردم سالها بعد قدردان حال آن روزهایم باشم ولی هستم.