گفت خانوم سروری شما
و بعد زد روی سینه ش
گفت جاتون اینجاست.
این دختر بزرگترین انگیزه ی من هست برای ادامه دادن وقت خستگی و دلتنگی...یه امید بینهایت که نمیدونه چقدر حضورش باعث میشه سختی های دنیا رو ساده تر تاب بیارم. بدون شک اگر نبود کم میاوردم و از پا می افتادم. در زندگی من یک عطیه الهی محسوب میشه؛ مثل میوه هایی که خداوند برای مریم مقدس میفرستاد.