فرشید انقدر زیاد بابا رو بغل میکرد بغلش که میکنم برام باباست.
مظلوم و سبیلو و مهربون و باابهت عین بابا...و نجیب.
مریم هم باباست. سکوتش خودخوری کردنش حتی عصبانیت و ظرافت و حساسیتش.
امید و سعید مامان هستن؛ جمعه که امید داشت گریه میکرد داشتم فکر میکردم مثل مامان راحت گریه میکنه.