تاب آوردنِ نبودنت از هرکسی ساخته نبود. 

انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت 

انقدر که خالی شده بعد از تو جهانم 

تو نمیدونی از دست دادن و دلتنگی چه طعمی داره؛ مثل قورت دادن خون میگذره. شبیه عذابی که باید ازش عبور کنی.

درد شاعرانه ترین وجه زندگی آدم هست؛ درد نبودنت ؛ آخ از نبودنت

من دردِ تو را به هیچ درمان ندهم.

خواستم بدونید هنوزم نمیتونم فاتحه بخونم اما دوستتون دارم.