کنار سفره شام امشب امید داشت سعدی میخوند:
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیش نه، که از خاک کمتریم
امید میدونه چقدر دوست دارم شعر بخونه... زمان و مکان فراموشم میشه وقتی داره شعر میخونه...جانم یکپارچه شوق و گوش میشه.
کنار سفره شام امشب امید داشت سعدی میخوند:
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیش نه، که از خاک کمتریم
امید میدونه چقدر دوست دارم شعر بخونه... زمان و مکان فراموشم میشه وقتی داره شعر میخونه...جانم یکپارچه شوق و گوش میشه.