خونه شون بودم.سرکار بود. گفت بمون تا بیام.
گفتم دیره آقا؛ اجازه بدین بعد همدیگه رو ببینیم.
رسید دید نیستم پیام داد تو نامردترین خواهرخانوم دنیایی و خانوم ترینش...نمی بخشمت که رفتی. همه ی کوچه رو تا خونه دویدم.
آخه تو چقدر خوبی پسر. با همه ی بدیهات خوبی. به قول خودش هیچ کس قدر حاج علی رو نمیدونه :)