شب که رسیدم فرشید کنار بابا خوابیده بود.
دلم میخواست تو خواب ببوسمشون
فکر کردم بیدار میشن گناه دارن
صبح که داشت میرفت سرکار درونم پر از دلتنگی بود اما تمام احساسم فقط به این سه واژه تبدیل شد: خدا به همراهت.
شب که رسیدم فرشید کنار بابا خوابیده بود.
دلم میخواست تو خواب ببوسمشون
فکر کردم بیدار میشن گناه دارن
صبح که داشت میرفت سرکار درونم پر از دلتنگی بود اما تمام احساسم فقط به این سه واژه تبدیل شد: خدا به همراهت.