زل میزدم بهش؛ گاهی بغضم میگرفت.
می پرسید چرا اینجوری نگاهم میکنی؟
میگفتم: باورت میشه حتی حالا که کنارمی دلتنگتم؟خیلی زیبایی مامان...به خودم حسودیم میشه که دارمت. میخندید به حرفهام.
زل میزدم بهش؛ گاهی بغضم میگرفت.
می پرسید چرا اینجوری نگاهم میکنی؟
میگفتم: باورت میشه حتی حالا که کنارمی دلتنگتم؟خیلی زیبایی مامان...به خودم حسودیم میشه که دارمت. میخندید به حرفهام.