هفته اول بلند بلند با مامان حرف میزدم. هفته دوم پرخاشگر شده بودم و به سختی جمع رو تحمل میکردم.رهام میکردن تا روزی 15 ساعت میخوابیدم.
به پیشنهاد مشاورم رفتم پیش روانپزشک و گفتم به شدت رفتارم بد شده. دلم میخواد بمیرم.
گفت تو عصبانیت به کسی هم صدمه زدی؟ آسیبی به خودت زدی؟ چیزی پرت میکنی؟
گفتم نه ولی دیگه حواسم نیست کسی که روبه روم ایستاده بزرگتره. راحت داد میزنم بلند میگم که حوصله دیدن هیچ کس رو ندارم. از تمام جهان متنفرم.اینطور نبودم همه ی 27 سال عمرم.
گفت افسرده شدی!
این رو نوشتم بگم روانپزشک آدم ترسناکی نیست و صرفا پزشک دیوونه ها و مجانین هم نیست.