اشمیت چقدر آدمهای این عصر رو خوب میشناسه و آنالیز میکنه. نمایشنامه "عشق لرزه" شخصیت نویسنده منزوی داره که جایی چیزی شبیه این میگه که نوازش هم کم ظلمی نیست؛ میدونی چقدر بعدش سخت میگذره وقتی عادت کردی و از دست دادی...و تو تازه می بینی این مرد بی احساس از جهان بریده چه سیگنال های حسی عاطفی قوی داره.
جذابیت دیگه ی این داستان همراه شدن دو مرد هست که زن مشترکی رو دوست داشتن اما در تقابل باهم نیستند و حتی یکی دیگری رو دوست داره و روزگاری دست گرمی برای نوازش دیگری دراز کرده که در بی خبری و دروغ پذیرفته هم شده.