تو تنها کسی بودی که اجازه داشتی در اتاق من بخوابی.تنها کسی که حق داشتی موهایم را کوتاه کنی؛ از آشپزیم ایراد بگیری از لباس پوشیدنم آرایش نکردنم درس خواندنم و ....

تو تنها کسی بودی که این همه دوستت داشتم. یک روز از همان سالی یکبار دیوانه وار عصبانی شدنت از تلخی کلامت خسته شدم و تو برایم شدی آدمی که دیگر به سختی سلامش را جواب می دادم.

تو تنها آدمی بودی در جهان که من هیچ چیز را هرگز به او غیر شفاف و پیچیده نگفتم چه برسد به دروغ.