متصدی پمپ بنزین گفت در باک اکتان بریز؛ کم میسوزاند. بنزین مسافت طولانی تری در باک می ماند.
پرحرف بود. ریخت. چندصد کیلومتر راه آمده ام و بنزین محکم باک را بغل کرده؛ راست میگفت.
حالا مانده ام اکتانِ تو چیست که به تو برسانم تا راه طولانی تری با من بمانی، که کم بسوزانی مرا....