مهدیار دلکش جایی نوشته بود از قول صالح اعلا که یک روز به خانوم میگوید وقتش شده دیگر و هردو می پرند ترک موتور و میروند عقد میکنند.
اصلا تو بگو این تخیل باشد نه واقعیت اما به هرحال عصیانگری و دهن کجی به این همه مقدمات و مرسومات و مناسک حس شورانگیز و قدرمندی دارد. خودِ مهدیار هم این عصیانگری را در نوشته هاش بروز میدهد. در نشان دادن حس هایش وقتی در اجتماعی که زن هنوز جنس دوم است و همه "قول مردانه" میدهند اعلام عمومی میکند دلش میخواهد باردار شود.