سه سال پیش یه روز دلم گرفته بود یه اتفاقی داشت می افتاد که دقیق یادم نیست چی بود. خودمو رسوندم امامزادا علی اکبر چیذر و یه قراری با خدا گذاشتم ... من عموما از بیست سالگی از حیاط اماکن مقدسه جلوتر نرفتم. اونجا هم در صحن امامزاده گفتم خدایا یه کاری کن و خدا کاری کرد. یکشنبه صبح زود میرم باز به خدا میگم اصلاح میشم و خودشم میدونه من درست شدنی نیستم اما یقین دارم بازم رحم میکنه به من.
*از آلبوم نیلوفرانه افتخاری