روی یک کانال امشب آهنگ بمرانی را دیدم. همین که بخشی از آن در عنوان آمده. یک روز چند سال پیش این را برایش فرستادم و بعد در جواب یک آهنگ هایده یا مهستی را برایم فرستاد. این دو نفر را هیچ وقت درست تشخیص ندادم. هر چه بود آهنگ غمگین و دردناکی بود. ازینا که بعد از رفتنت یادت می مونم و این حرفها. که میخواهم هزارسال در یادم نمانی؛ سرجایت باش. یاد را بگذار برای مرده ها...حالا اما حلوای سر سفره افطار یادم انداخت دوری به قدر همان مرده هایی که شوپنهاور میگوید اگر با تازیانه بدن آن ها بزنیم هیچ تکانی نمیخورند.