مامان گفت برو به امید بگو بیاد کنار سفره هفت سین بشینه.
رفتم به امید گفتم مامان گفته سال تحویل نزدیکه بیا؛ داشت خط مینوشت و زیر لب شعری زمزمه میکرد. گفت فاطمه محاسبات منجم ها باعث تحول زندگی ما نمیشه.تحویلِ سالِ خودتو پیدا کن.
مامان گفت برو به امید بگو بیاد کنار سفره هفت سین بشینه.
رفتم به امید گفتم مامان گفته سال تحویل نزدیکه بیا؛ داشت خط مینوشت و زیر لب شعری زمزمه میکرد. گفت فاطمه محاسبات منجم ها باعث تحول زندگی ما نمیشه.تحویلِ سالِ خودتو پیدا کن.