اگر آدم نبودم دلم میخواست درخت باشم .
در سکوت به ریشه هایش تکیه میدهد و بی صدا زمستانش را صبوری میکند و به بهارش غره نمیشود. به وقت از میوه های عمرش دل میکند و غم پیرش میکند اما باز بهار که برسد طوری لبخند میزند انگار هیچ پاییزی پشت سرش نبوده ست.