خطای دید در روابط انسانی

رفته بودم گل بخرم. خانومی که دسته گلش رو حاضر میکردن گفت: من انقدر گل دوست دارم فکر میکنم باید با یه گلفروش ازدواج کنم. همه آهسته خندیدیم. 

از ذهنم گذشت که گلفروش ها لزوما برای همسرشون گل نمیخرن؛ استاد ادبیات برای همسرش شعر نمیخونه. در واقعیت همه چیز با رویای شیرین ما تفاوت داره.

تلاش نکن!

به تاسی از شیوه بوکوفسکی روی سنگ قبرم بنویسید: به اندازه!

شراب سرخ

تبسم فردا 60 روزه میشه. بغلش که میکنم صدای قلبم رو میشنوم. حتی بو کردن گردنش میتونه منو مست کنه.

جهان بینی سخت

هزار بار به من گفته از اتفاقات تعبیر ماورایی نداشته باش؛ همه چیز رو به هم ربط نده. 

تلاشم رو کردم تغییر کنم اما موفق نبودم. یه شبی اوایل دی ماه اتفاق بدی افتاد. بعد شبانه به هر کس که حدس زدم ممکنه ناراحتش کرده باشم پیام دادم منو می بخشی؟! 

بعد که برای خودش تعریف کردم یه چیزی گفت تو این مایه ها که رفتارت بخاطر خرافاته و ربطی به دین نداره. خرافاتی نباش؛ خدا ننشسته با تنبیه کردن تو اصلاحت کنه. معنی اضافی به وقایع نچسبون.

اِما گلدمن

چند هفته پیش فیلم_تئاتری درباره اما گلدمن دیدم. در یکی از بخش ها اِما میگفت: من در انقلابی که نشه در اون رقصید شرکت نمیکنم.

بی حوصلگی

اگر فکر کردید بی حوصلگی حسی است مختص میانسالی و پیری؛ سخت در اشتباهید.

بی حوصلگی میتواند مثل تن پوش دور شما بپیچد.

آنچه گذشت

صبحی که بارون بباره و "ترنم" سه ساله دست بکشه روی صورتت بگه بیدار شو؛ میتونه کامل ترین خوشی جهان رو در خودش داشته باشه...زیر تگرگ قدم زدیم و حالا تب کرده.

تنها

زودتر از من بمیر

تنها کمی زودتر

تا تو آنی نباشی که مجبور است راه خانه را تنها برگردد.

از ؟

به خودت رای میدی؟

معمولی و ساده بودن چقدر آرامش داره. از این که هستم؛ همین ساده ی معمولی چقدر راضی ام.

تجربه های زیستی

شما وقتی یک موقعیت رو تجربه نکردید هر کس رو در اون شرایط یا با اون ویژگی می بینید میگید خوش به حالش؛ کاش من...

برید تجربه ش کنید؛ زندگیش کنید. بعد ببینید اونجا همونجاست که میخواستید؟ فقط وقتی زدید بیرون و خسته تون کرد و از موقعیت جدا شدید داد نزنید مزخرفه؛ ممکنه برای یکی دیگه خوشایند بوده باشه و برای شما نه. حسرت خوشبختی های کراپ شده ی دیگران رو نخورید. ما حتی درباره نزدیک ترینهامون به ضرس قاطع نزدیک به بی خبری هستیم.