۵۹ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

کهریزک

خط یک مترو چند ایستگاه بعد از ایستگاه امام خمینی قطار روی زمین حرکت میکند و نور از پنجره ها به درون واگن می تابد.
خانه های نزدیک خط آهن هنوز شبیه گذشته هاست؛شبیه "شهر زیبا" ی فرهادی. فقر بدون آرایش ؛ زبر و زمخت...قطار روشن میشود و شهر تاریک

آیا ما والدین مناسبی برای بچه های امروز هستیم؟

این سوال هیچ ربطی به شرایط تاهل یا فرزند داشتن ما ندارد.
اینکه برای بچه های امروزی با این سطح از ارتباطات و آگاهی والدین توانمند و مناسبی هستیم یا میتوانیم باشیم؟
والد بودن شبیه ورزش قهرمانی ست به گمانم؛ نمیشود از وقتی فرزندمان متولد میشود شروع کنیم و موفق شویم؛ باید از پیش تر تلاش مستمر و منظم داشته باشیم.

شلیک اول

اغلب آدمها معاشرت را با سوالهایی شروع میکنند که نقطه قوت خودشان است.

مثلا وقتی یکی مهم ترین نقطه قوتش شغلش باشد از شما درباره ی شغلتان میپرسد تا فضا را برای توضیحات خودش مهیا کند. سوال های اول دقیقا نشان میدهد فرد مقابل شما به چه چیز درباره خودش می بالد؛ صنف فعالیتش؛ جایگاه علمی؛ سطح مالی یا .... .

راه های مسدود

به ندرت کنار هم احساس امنیت میکنم چون عادت کردیم همه چیز را درباره ی هم بدانیم‌. چرا بلد نیستیم بدون بازجویی مسالمت آمیز معاشرت کنیم؟ مگر میشود تفتیش منجر به صمیمیت میشود؟ من که این طور فکر نمیکنم!

برهان خلف

بیست و چند نفر بودیم. نشستیم اسم و فامیل بازی کردیم. نام غذا از "پ" نوشته بود:پسته!
از ما اصرار که پسته غذا نیست؛ گفت غذای خودمه دلم میخواد پسته بخورم؛ از غذا هم مقوی تر و سالم تره! همه انقدر خندیدیم که بازی ادامه پیدا نکرد.از آن شب در ذهنم مانده که درست گفتن با به جا گفتن فرق زیادی داره.

شکلات تلخ

بچه که بودم به خیالم مرگ شوخی بود؛ اینکه آدم را در پارچه سفیدی شکلات پیچ کنند.

حالا احساس میکنم زندگی شوخی ست؛ شوخی ای که برای پشه چند ساعت و برای انسان چند ده سال و برای یک ستاره چند صد هزار سال طول میکشد.

مشتری مداری

گفت:قبرهای جدید بهشت زهرا سه طبقه ست. دو طبقه که بخری طبقه سوم مجانی می افته برات...
خنده م گرفته بود؛ شبیه تبلیغات کالاهای مصرفی، دو تا بخر سه تا ببر‌‌‌.هم رضایت فروشنده تامین میشود هم خریدار.

آیا جهان به وسعت دلتنگی ست؟*

قطعا هم از نظر وسعت هم عمق جهان کوچکتر از دلتنگی ست.

دلتنگی کهکشان پهناور و عمیقی ست که جهان در گوشه ای از آن جای میگیرد.

زندگی از عدم تا عدم

بین مستطیل های" یک شکل و یک اندازه"*راه میرفتیم، سرم داشت گیج میرفت از نگاه کردن به عمق قبرهای خالی سه طبقه.
پیش تر ها راه رفتن بین قبرهای خالی یک بازی بود حالا شده یک ترس. 
در راه برگشت از خودم میپرسیدم مرگ کجای زندگی من ایستاده بود؟!

خراش

نگذارید قهر و دلخوری رسوب کند ته دلش؛زیر قطره ی چشمش،کنار کارت مترو،در جیب لباسش؛ یک جایی بنویسید دلتان را.ترک های کوچک از زلزله های بزرگ خطرناک ترند؛ چون همیشه فکر میکنیم برای ترمیم وقت داریم.آدمی که دلخور از خانه بیرون میرود برمیگردد اما بی دلش برمیگردد.