وقتی نخ بادبادک رها شد دنبالش رفتن بی فایده س؛ یکی دیگه ساختن هم بی فایده ست
شاید بهتر باشه دنبال یه بازی با ارتفاع متفاوت بری.
*عنوان نام کتابی از خالد حسینی
آدمها یک معدل برابر دارند و این قانون برای من خاص و عام ندارد
کسی که به زعم ما بد نیست هنوز فرصت نکرده یا نخواسته بدیهایش را ببینیم
و کسی که خوب نیست هم در این قانون جا میگیرد؛ فرصت نکرده یا نخواسته هنوز!
پلک عروسکم خراب شد؛فکر کردم بزرگ میشوم کارخانه ساخت عروسک تاسیس میکنم تا بهترین عروسک سازهای آنجا پلکش را درست کنند.
دل کندن بلد نبودم و مبتلا شدم به اینکه همیشه آینده را برای گذشته هزینه کنم.
*عنوان از مهدی فرجی
قرار نانوشته ای است که به هم کتاب هدیه بدهیم...فکر میکنم چه کتابی؟!
باز هم شعر...لحظه هایی هست که هیچ چیز به قدر شعر قفل خلوت دل را رمزگشایی نمیکند.
*عنوان از مهدی فرجی
تا از خدا حرف میزنم میگه بیا درباره چیزهایی حرف بزنیم که قابل لمسه. بعد دست میذاره روی پیشونیش و نفس عمیق میکشه.شاید یه وقتی خدا رو با همه وجودش صدا زده؛ چیزی خواسته و اجابت نشده!
میخوام بهش بگم اجابت شدن گاهی در سکوت خداست اما ایمانم به قدری محکم نیست که اینا رو بگم. خدایا خواهش میکنم خودت...
نفس را مهار کردن سخت است خاصه آنکه برای من در شمایل یک کوالای خوشگل روی درخت است که جز نوازشش کاری دگر نتوانم.
مع هذا هر چه میخواهم افسار نفس را به دست بگیرم نمیشود!