۲۱ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

دل به هرکجا رفت و برنگشت*

برگشته

خسته و خونین

تکیه داده به عقل

زخمهایش زیباترش کرده

سکوت میکند چشم بسته 

*عنوان از عارف قزوینی

سهراب 81 ساله از کاشان

اگر زنده بود امشب شمع 81 را فوت میکرد

زنده است بی اینکه شمعی خاموش کند

مرد دوست داشتنی ای بود اگر مانده بود.

بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی*

شده بود تقویم تاریخ ما؛ شهادت تولد عید عزا را از او میفهمیدیم

حالا نمیفهمیم.هست اما دیگر تقویم تاریخ ما نیست.

*عنوان از سعدی

وطنم تویی

"موطن آدمی را هیچ نقشه ای نیست

موطن آدمی تنها در قلب کسانی است که دوستش می دارند" مارگارت بیگل


غریب تر ز من

سلام امام رضاجان

ما رسیدیم خانه،نگران نباش همگی خوبیم

چقدر محرمان حرمت مهربانند

مردان قدرتمند تنها یک نفر دارند*

-  آرزو به دلم موند یه بار یه چیزی ازم بخواد.هیچ وقت چیزی نخواسته؛ یه تیکه جواهره
+واسه همین بهش خیانت کردی؟
- اون بحثش فرق میکنه!!!
*عنوان از امید صباغ نو

من ها

مثلا من در ده سالگی سیزده سالگی شانزده سالگی بیست سالگی و .....

من با خودم در سن های مختلف می نشستیم دور هم و چای میخوردیم و حرف میزدیم

چه بهشتی میشد

پیاده روی روی موج سینوسی

وقتی دنیا بهت رومیاره انقدری گردن فرازی نکن

که وقتی بهت پشت کرد گردنت بشکنه

اینجا هیچی رو به هیچ کس مادام العمر نمی بخشن!


رمان دو خطی

قرن بیست و یکم بعد از توبه

تشنه بی گریزگاه ؛ راه ابراهیم اما بی بازگشت ؛بی اسماعیل, بی جان

من مرده ام

....کم کم آماده ی مردن میشی...
وقتی نمیتونی یه آدم رو با روح زیبا
و مدفوعی که تو روده هاش حرکت میکنه یکجا در آغوش بگیری
علیرضا ایرانمهر