بزرگمهر حسین پور روی اینستاش نوشته هواپیما در حال سقوط بود و روم نمیشد دعا کنم
چون ....
بعضیا دلشون انقدر پاکه انگار همین الان متولد شدن
*از فیلم هر شب تنهایی
بزرگمهر حسین پور روی اینستاش نوشته هواپیما در حال سقوط بود و روم نمیشد دعا کنم
چون ....
بعضیا دلشون انقدر پاکه انگار همین الان متولد شدن
*از فیلم هر شب تنهایی
در خیابان
دختری دیدید الکی میخندد
از آن خنده های دهان به اندازه عرض شانه باز و قهقهه مستانه
در حالیکه بیسکوییت رنگارنگ میخورد
منم !
که حزنم بیش از توان شده و این شکلی بیرون زده :)
گفت میذارم واسه بعد عاشورا؛الان از امام حسین خجالت میکشم!
باورش شده بود عصر روز عاشورا دیگه امام حسین (ع) زنده نیست.
کسی که بفهمه ندارش حتما دارش
و کسی که نمیفهمه نداره...نداریش خیلی عمیقه
*عنوان از آقای رائفی پور
این جمله دیالوگ یه فیلم بود.
به نظرم درسته اما فرق داره با چیزی به نام حمل فرساینده ی خاطرات و حوادث
و کش دادنشون به اسم عادت و نوستالژی