۱۲۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

ای بسته که میروی به سویش

سر صبح لازانیا درست کردیم قبل از مراجعت به محل کار فرستادیم با الو پیک فرستادیم درب منزلشون .به راننده الو پیک گفتم نگید فرستنده کیه.

به دستش که رسید یه استیکر خنده فرستاد نوشت دیوونه! گفتم خودم هستم؛ جانم :)

وقتش که برسه...

به دوست جان گفتم از ۱ تا ۶۰ روزها رو از امروز بشمر وقت بده داغ سبک بشه آدمها شرایط جدید رو بپذیرن و اوضاع به ثبات برسه. حالا خودم فهمیدم شمردن سخته یا من بلد نیستم‌.

همهمه

به خودم میگم آروم باش
صبور باش و تماشا کن
روزهای سخت شب میشه
شبهای سخت صبح میشه
به همین آسونی

روزنه

خوندن " جستارهایی در باب عشق " سخت بود؛ حسی شبیه شنا در بخش عمیق استخر.
و جذاب بود شبیه تماشای شهر از یک منظره ی مرتفع.


خانوم صداتون زدم

برای حق طلاق و سفر و خروج از کشور و اشتغال و تحصیل از همسرتون وکالت نامه محضری داشته باشید یا در قوانین ضمن عقد قید کرده باشید؛ باز حضانت فرزند طبق قانون این مرز پر گوهر متعلق به پدر هست! فلذا در انتخاب پدر مناسب برای فرزندانتون بکوشید تا بعد از جدایی اگر فرزندتون با پدر ماند...

بلدیم؟

برگشتن به خونه رو شبیه یه آیین کامل به جا بیارید نه از سر اجبار و عادت و تکرار.

بگزارید ساعت برگشتنتون؛ لحظه ی رسیدنتون خونه شوق داشته باشه برای در آغوش گرفتنتون. خونه به اعتبار رشته محبت بین آدمهاش خونه میشه. خونه ساختن بلد باشیم؛ خونه داشتن....

امضای آخر

همیشه تامل میکنم مهر تایید بزنه با کلامش پای برگه تصمیمات من.

گفتم دوست دارم همه ی تلاشم رو بکنم کمکش کنم

گفت هرکس باید راه رشد شخصیش رو خودش به تنهایی طی کنه ؛ حتی خود تو.

سبیل و دامن

از فوتبال برگشته؛ کتابهای کنکورش رو پهن کرده درس بخونه میگه یه شلوار به من میدی؟ میگم نه

یه دامن زرشکی برداشته پوشیده. گفتم خجالت نمیکشی؟ گفت چون بی اجازه برداشتم؟ گفتم نه ، چون دامن پوشیدی! فرمود رها کن کلیشه های جنسیتی رو فاطمه. لباس لباسه دیگه!

ساعت کوکی نباشیم

از طرفی میگم همه ی تلاشم رو بکنم بیدارش کنم.
از طرفی دیگه کلی نشونه دیدم که خودش رو به خواب زده.
خودم رو منقضی نکنم بهتره. دیر فهمیدن با نفهمیدن تفاوت چندانی نداره.

خونه با آدمهاش خونه میشه

سپهر میگه باشه صداش قشنگه متن آهنگ هم اراجیف نیست مثلا؛ چرا باید همه گوش بدیم؟!
داره جلوی آینه سلف پرتره میکشه.طراحیش بهتر شده. پرهام رفته دامن پوشیده. پرسیدم خجالت نمیکشی؟ جواب داد رهایی از کلیشه های جنسیتی خجالت نداره که !