۱۰۲ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

مهر است و محبت است و باقی همه هیچ*

قبل از عمل جراحی بینی هم قشنگ بودی! دکترت قمار دو سر برد کرد.روی صورتی با این همه زیبایی شانسش رو امتحان کرده. تا دیروز فکر میکردم کبودی زیر چشمهات بخاطر جراحی بینی بوده الان که فهمیدم بخاطر نارسایی قلبی هست قرص هایی هم که میگفتی تقویتی بودن قرص تقویت قلب بود! خوشحالم می بینم به ظاهرت میرسی، دوست دارم همیشه پر از شوق زندگی ببینمت. به قول خودت باکیفیت زندگی کردن مهمه.
*عنوان از مولانا

تا حالا پریدی؟

جناب سارتر در تهوع میگن : شروع به دوست داشتن کسی کردن کوری کنجکاوی و نیرو میخواهد. لحظه ای هست در آغاز که باید از پرتگاهی پرید. پرتگاهی که اگر کسی به آن فکر کند این کار را نخواهد کرد.

یک زمان پیشامدی بودم که امکان داشتم*

درباره تو به خودم راست بگم قطعا دردناکه .آخه الان به جایی رسیدم که با دروغ گفتن هم نمیتونم خودمو سرگرم کنم.

آدم از دست خطای خودش به کی پناه ببره که راه رو غلط نرفته باشه؟ ۲۳ ساله بودم میگفتم اشتباهی ست که پیش آمده اما ۲۷ سالگی سن پیشامد و فضای احتمالی نیست. کلی فکت و مستند وجود داره که بدونم غلط رفتم. گوگل کنم "نقشه راه برگشت" به چیزی میرسم؟

*عنوان از کاظم بهمنی

سی درصد از تو

شادی بزرگِ این روزهای منی.

خوشحالم که دارم به خاطر رسیدن به تو قد میکشم.

چقدر بلندتر شدم کنارت.

خوابش را ببینی

پولهایمان را گذاشتیم روی هم؛ یک مبلغ جزئی شد که میشد یک خانه ۴۰ متری اجاره کنیم. باقیش هم وسایل ضروری زندگی. مامان بابا ها هم به فامیل درجه یک و دو شام دادند. حلقه هم برای هم خریدیم.نه او بی لباس و بی حوله بود نه من ؛ همه اقلام خرید عروسی را در کمدهایمان از پیش تر داشتیم. یک مبلغی هم بعد از شام به عنوان هدیه جمع به ما دادند که نپرسیدیم چقدرش را زری داده چقدر را تقی! خوشبخت شدیم یا بدبخت به هنر خودمان ربط داشت و ماجرای بعدش بود؛ نه قبلش. فقط کف بین ها از شروع ماجرا همه چیز را میدانند.

در ستایش عصیانگری

مهدیار دلکش جایی نوشته بود از قول صالح اعلا که یک روز به خانوم میگوید وقتش شده دیگر و هردو می پرند ترک موتور و میروند عقد میکنند.

اصلا تو بگو این تخیل باشد نه واقعیت اما به هرحال عصیانگری و دهن کجی به این همه مقدمات و مرسومات و مناسک حس شورانگیز و قدرمندی دارد. خودِ مهدیار هم این عصیانگری را در نوشته هاش بروز میدهد. در نشان دادن حس هایش وقتی در اجتماعی که زن هنوز جنس دوم است و همه "قول مردانه" میدهند اعلام عمومی میکند دلش میخواهد باردار شود.

ادای خدا رو درنیار

ما خدا نیستیم که آدمها رو مدام ببخشیم. ادای خدا رو درنیارید چون آدمها متوجه نمیشن بخشیده میشن فقط مطمئن میشن خطاهاشون به قدری کوچیک بوده که همیشه میتونید ازش صرف نظر کنید. از آدمها باج گیر عاطفی نسازیم.

مالِ غیر

آدم چقدر میتواند احمق باشد که آنچه را آشکارا رخ میدهد نادیده بگیرد.

از کتاب تصرف عدوانی

خواهر داشتن را توصیف کنید

مریم برای من حدفاصل پرواز کردن و راه رفتن هست.

ما همه مون شکلِ همیم *

یه سطحی نگری خاصی در نگاه حاکم بر # شروع همدلی دیدم . توقع اینکه مراسم عروسی مهریه جهیزیه ساده باشه و خوشبخت میشیم نگاه متضاد با اونهایی نیست که میگن مهریه و جهزیه و مراسم سنگین ضامن خوشبحتی هست! این همون نگاه هست؛ هر دو دارن تاکید میکنن روی ارزش فرعیات. در حالی که اصل در هر دو انسان هست.