فاصله ی مهربانی تا عدالت

آدمها اگر دنبال موندن باشن راهش رو پیدا میکنن

اگر دنبال رفتن باشن بهانه ش رو .

و تو نیدانی چه لذتی دارد

در شمار لذت های بشری بنویسید: 

غلت زدن در رختخواب؛ آزادانه بدون کمبود وقت.

گمشده جان! زودتر پیدا شو

دارم دنبال آرامش میگردم

داشتم 

حتی وقتی پدرم رفت و ناخن هام رو میجویدم اندکی آرامش بود.

با ارگ بم میتونم در ویرانیهام رقابت کنم

من بلدم در مرز ویرانی گریه نکنم و فرونریزم؛ 

اما دیگه حالم داره از این بلدبودنهام به هم میخوره.

 

عشق آفرین باش

یه آقایی تماس گرفت گفت خانوم سروری من جلوی در دبستان هستم. شما کجایید؟ 

گفتم امرتون؟ گفت پیک هستم.

پشت بندش مریم تماس گرفت گفت مبارکت باشه. هدیه ی تولد من هست برای تو.

37 سالگیت مبارک مریم ترین

امروزی باشید

با آدمها مثل گل هایی که خشک میکنن و بین کتاب نگه میدارن رفتار نکنید؛ چون مورد قدرشناسی قرار نمیگیرید و غمگین میشید. مثلِ حالای من.

امروزی باشید؛ امروزی ها با دیگران مثل چای کیسه ای رفتار میکنن. کمرنگ که شد میرن سراغ بعدی.

ارتعاشات

گفت شما بهشت زهرا کدوم قطعه میرید؟

و دلم لرزید.

میشه منو ببخشی ؟

آقای رییس سلام

امروز که از من پرسیدی بیست دقیقه نیم ساعت تلفن صحبت میکنی و بچه ها رو تنها میگذاری ناراحت شدم. نه از توبیخ میترسم نه از کم شدن حقوق و نه ...

من فقط از ناراحت کردن شما میترسم و الان ناراحتتون کردم.

ارادتمند، اینجانب

من گاوها را دوست میدارم

دارن گاوداری میزنن و عمیقا حس میکنم ممکنه احساساتی بشم و سال بعد برم با اونها کار کنم بس که گاو دوست دارم. چشم های درشت و مشکی ش؛ سر به زیر بودنش...پرخوری های معصومانه ش...دوست داشتنی نیست؟!

دختری به نام عباس :)

گفت خانوم سروری شما

و بعد زد روی سینه ش 

گفت جاتون اینجاست.

این دختر بزرگترین انگیزه ی من هست برای ادامه دادن وقت خستگی و دلتنگی...یه امید بینهایت که نمیدونه چقدر حضورش باعث میشه سختی های دنیا رو ساده تر تاب بیارم. بدون شک اگر نبود کم میاوردم و از پا می افتادم. در زندگی من یک عطیه الهی محسوب میشه؛ مثل میوه هایی که خداوند برای مریم مقدس میفرستاد.