چرا نه در پیِ عزمِ دیار خود باشم*

گفت چه آرزویی داری؟ یه لیست از موارد مختلف گفتم.
گفت اینها وظایفت هست، آرزو چی؟ برای خودت فقط.
الان از آن پاییز پنج سال گذشته و من یاد گرفتم چیزهایی که فقط به کار خودم می آید و نه دیگران، بی مصرف نیست.
*عنوان از حافظ

ذخیره عاطفی

همین گاه را خوب کار کنیم خوب عشق بورزیم و در هر چه هستیم با تمام جان باشیم، فردا شاید این آدم و این موقعیت نبود؛ آن وقت غم کمتری داریم و کمتر در گذشته شناوریم.

باش و بمان

امیدوارم نیچه اشتباه گفته باشه و در صحت باشی. برای سلامتیت دعا میکنم. لطف کن از حال خودت به من خبر بده؛ سخت نگرانت هستیم.

گوش کن!با لب خاموش سخن میگویم*

با مگنتی که روی آن نوشته" کچلی اما خواستنی" شعری از حافظ را چسبانده ام به در یخچال.
اما فکر میکنم این گل درشت بازی ها کاری از پیش نمی برد. باید برایت نامه بنویسم و پست کنم،گیرم مبدا و مقصد همین خانه باشد، مگر چه عیب دارد.
*عنوان از هوشنگ ابتهاج

عمق

هر از دست دادنی "فقدان" نیست.

در موقعیت و شرایطی از دست دادن یک "دستاورد" محسوب میشه.

چاره ی معشوق اگر عاشق از او دل کند چیست*

دوست داشتن یه سرمایه ی ارزشمنده؛ وقتی برای کسی صبوری میکنیم گذشت میکنیم و می بخشیم داریم از سرمایه ی دوست داشتنش این هزینه ها را میپردازیم.

برای دوست داشتن هایی که پویا و زایا نیست این سرمایه یک روز تمام میشود.

*عنوان از فاضل نظری

صبحِ روزِ بعد

حرف هایی هم هست که گفتنش از من برنمی آید؛ شنیدنش را هم تو بلد نیستی.

این حرفها برای من به اشک تبدیل میشود برای تو به سردرد؛ بعد باز صبح فردا زندگی را از سر میگیریم، بی آنکه از حالِ دیروز اثری مانده باشد.

تلاش برای رفتن به جایی که نیستم

وقتی یکی کنارم در فکر فرو میره؛ مثلا یک لحظه سکوت میکند و در خیالش جایی میرود که من نشانش را ندارم، مطلقا نمیپرسم "به چی فکر میکنی؟"
بده که به اسم توجه و محبت و مراقبت احساس امنیت رو از آدمها بگیریم.

اندازه نگهدار که اندازه نکوست

 خوشبخت ها بال و  چوب جادویی ندارند.

به جای آن با دیتاهای قابل اطمینان تصمیم گیری میکنند و می دانند کجا باید ادامه بدهند و کجا رها کنند؛ به موقع میروند و برای ماندن هم دلیل محکم دارند.

دروغ های صدادار

معامله بدی بود،سوخته بود و جرئت آخ گفتن نداشت.

پشیمانی اگر شمایلی داشت حتما شبیه او میشد؛شبیه خنده هاش که هیچ کدام راست نبود.