سرک کشیدن

نشسته بودیم حرف میزدیم بی مقدمه سیل بارید از چشمهاش؛ چیزی نگفت.منم نپرسیدم.
چند روز بعد فکر کردم بپرسم خوبی؟ بگم بله غمی رو که با سکوت برگزار کردی من کشف کردم! گاهی جنس خوب بودنمون یه خوب بی موالات اعصاب خورد کن میشه.

زندگی همیشه بهار نیست

میدونی چرا دیگه با هم بحثمون نمیشه و هیچ اختلاف نظری نداریم؟ چون ازت ناامید شدم.

اون وقت ها مثل درخت ها زنده بودیم برگهامون زرد میشد سبز میشد الان نهال آپارتمانی هستیم؛ همیشه سبز اما پلاستیکی و مصنوعی! به نظرت این بهار همیشگی قابل افتخاره؟

ریاست محترم گلدان های خانه

هرشب دعا کنم شاد و سالم باشی اما دور؛ دلم میخواست دلتنگت بشم اما نیستم. به جای همه زحماتت فقط اگر کمی از تیزی کلمات و رفتار و نگاهت کم میکردی غصه ی نبودنتو میخوردم.ولی حالا فقط میگم دور باش و خوب باش.

هنر اصلی هنر فاصله هاست*

از یکی میپرسن دلیل طلاق چیه؟ جواب میده ازدواج! این لطیفه بی مزه درباره روابط صحت داره. روابط ما خراب میشه چون زیاد نزدیک میشیم؛ در جای مناسب ایستادن راز دوام هست.همون که بوبن میگه زیاد نزدیک میسوزیم زیاد دور یخ میزنیم...

*عنوان از کریستین بوبن

پادشاه و گدا

فقیر و غنی بودن بیش از اینکه به پشتوانه مالی مربوط باشه منشعب از فرهنگ ماست. چه بسا هزینه هایی میکنیم بسیار لوکس و گران تا در پس اون آسیب هایی که به خاطر فقر دیدیم جبران کنیم اما به اکران عمومی گره های روحی ترمیم نشده تبدیل میشه و لو میریم.

حوزه استحفاظی

گاهی از خودم می پرسم موضوعی که بخاطرش دلخورم یا آرامشم رو از دست دادم اصلا به من ربط داره؟! هر روز بیشتر  یقین میکنم درست تر و امن تر اینه که وسط داستان دیگران نباشم حتی با یه جمله و اظهار نظر و سوالی که جوابش برای من کارآمد نیست.

سرفه ها و خنده هات هردو موسیقی ست

ساعت دو و نیم شب داریم با هم از شبکه یک راز بقا تماشا میکنیم و به میمونها می خندیم؛ ناظر پخش شبکه احتمالا خودش خوابه :) الان دلم میخواد زمان نگه دارم که صدای خنده اش قطع نشه.

کشمش های یک کیک تلخ

روز سختی بود. اما وسط یک روز سخت هم لحظه های آسونتری وجود داره؛ لحظه هایی که فرصت میده نفس بگیری و ادامه بدی .

منی که نمیشناسمش

فکر میکنم بنشینم گل قلمه بزنم سبزی بکارم یا لباس بدوزم و فرش ببافم؛ یک زایش و خلق فردی با آرامش.
اما از کارهایی که شمردم هیچ کدوم رو بلد نیستم!

پسند بودن

"یه حبه قند"به دلایل متعدد دوست دارم.پسند هر بار می بینم فکر میکنم باید بیشتر صبر کرد کامل تر تلاش کرد امیدوار بود و به دوست داشتن ادامه داد.بخش آخر سخت تر از همه ست.اما جز اینها ستون های دیگه ای برای سرپا نگه داشتن خونواده نمیدونم.