گاهی وقتها یک فقدان منجر به زیبایی میشه مثلِ کچلی

دکتر عمومی شد.همون سال آزمون تخصص داد که قبول نشد.رفت دوسال در یک روستا طرح گذروند.باز آزمون داد شد رتبه یک برد تخصصی. گفتم شما کجا ما کجا؛ گفت وقتی رفتم طرح هنوز چندتا شوید مو داشتم الان ببین سرم خالی شده. گفتم من همین الان همه ی موهامو بدم حل میشه؟ گفت میون بر نداره.سختی شب بیداری زحمت میون بر نداره. قرار شده دور نزنم راهشو برم.

بازتعریفِ مفاهیم و واژه ها

حد فاصلی هست بین مظلوم نمایی و نجابت و زورشنیدن .

حد فاصلی که از وقایع برمیاد گمش کردم.

خرمند شمالی

رفتیم همه گالری های خرمندشمالی رو دیدیم با این توجیه حضرت آقا که : حالا تا اینجا اومدیم دیگه!

کنار هر قابی از هر نقاش و مجسمه سازی نگاهش میکردم ایشون با تمام خوب و بدش زیباتر و دلپذیرتر از یک اثر هنری بود. چشمک زد گفت چشمت منو گرفته ها؛ خنده م گرفت. گفتم چه جورم؛ اساسی .


نهم اردیبهشت

تصمیم گرفتن فی نفسه کار سختی هست چون باید مسئولیت عواقبش رو بپذیریم.تصمیماتی که برای بازه طولانی مدت میگیریم سخت تر هست به طبع. از مشورت با آدمهایی که دورترها رو می بینن غافل نشید.اونها بخشی از راه حل مسئله هستن.لطفا عقل رو گرامی بدارید و هشدارهای آگاهانه ش رو جدی بگیرید.

تسلیم

گاهی شرایط می پذیریم که دامنه آسیب برای خودمون کم بشه. دست از تلاش برمیداریم تا پذیرش آسون تر بشه.

طبیب نه پزشک

یه چیزایی رو به روی خودمون نمیاریم اما نه رد میشه نه حل میشه

تبدیل میشه به سردرد گرفتگی گردن سوزش معده تپش قلب

اینا رو دکتر گوارش و ارتوپد و .... نمیتونن حل کنن.

که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی*

مگه دلایل خوب بودنمون رو به رای عمومی میگذاشتیم که حالا دلایل بد بودنمون رو به سمع و نظر دیگران برسونیم؟خطای تو پیش من جاش امن تره؛ خطای من پیش تو.چرا باید بقیه بدونن چی بین من و تو گذشته.

بقیه اگر کمک بلد بودن به خودشون کمک میکردن، من اگر بخوام منتظر کمکی باشم فقط از جانب تو هست... خیلی ها به دل من به روحم نزدیک و محرمن؛ اما به رابطه ما نه.پس بذار معمای حل شده ی دیگران نباشیم و جواب رو خودمون بدونیم.

جواب سوالم تو باشی اگر *

تو مهم ترین سوال جهانی برای من
و من هر روز برای سوالِ نبودنت از خودم جواب میخوام.

استیصال من، انتظار تو

هر ماه فکر میکنه بارداره

هر ماه پابه پاش شاد میشم و منتظر می مونم تا مطمئن بشیم بارداره

هر ماه میفهمیم باردار نبوده .

دو سال اینجوری گذشت و حالا خسته ست و من نمیدونم با این همه خستگیش چه کنم.

هیچ اتفاقی، اتفاقی نیست

امروز دلنگ دلنگ تاکسی یه آهنگ از مهدی یراحی بود. صدای پخش ماشین بلند؛ ترافیک ظهر پنج شنبه و کلافگی.
وسط آواز و شعرش اتفاقی یه حرف مهم شنیدم:
خیالتم راحت، تا آخرش واست تو زندگیم جا هست عزیزم!
حجم امنیت همین تک جمله به قدری بود که انگار یگان ویژه اسکورتت کرده باشن.
اما امنیت برای تو یعنی درب ضد سرقت، گاوصندوق، بیمه عمر و آتش سوزی و مونیتور کردن محل کار از روی گوشی.
چقدر وقتی حرف میزنیم دوریم از هم، چه کنم که تنها زبان مشترک بین ما فقط نگاه هست.