عیبت حُسنه شاید

عیب تو اینه که سقف و ستون نداری؛ دیوار نداری.

همش حیاطی...باغی. رهایی.

گفت یعنی بی در و پیکرم؟

گفتم بی در فقط؛ پیکره داره باغ و حیاطتت.

این منو میترسونه.

رفع سوء اثر چک

برای بار چندم اعتماد کردن مثل همینه.

سفارت، یک نفر

فکر کن یکی بخواد بره؛ کلا بره...

بعد بگه عزیزترین و نزدیکترین داراییم رو به تو میسپرم. با گریه از بغلش جداش کنه و تو بغل تو بذاره...دیگه تو اون لحظه ها به نجس بودن بزاق سگ و موهاش که بهم می چسبید فکر نکردم. به اینکه چندشم میشه و می ترسم و با چادر که سگ بغل نمیکنن...به غربتش فکر کنم و رفتم واسه امانتیش یه سیخ جگر خریدم. بعدم گذاشتمش تو سبدش گفتم بمون طاقت بیار اگر دوستش داری؛ حداقل بخاطر ...

از خوشی های زمستانی

دیشب از بخش های سخت این روزها تعریف کردم و دوتایی کلی خندیدیم . به روزهای پرتلاطم خندیدن هنری ست که مشغول تحصیلش هستم.

دوشرطی

رستگار میشوم اگر و تنها اگر 

به خودم بی پروا راست بگم.

انجمن بداخلاق ها

با هزار مدل توجیه بداخلاقیم! 

چون توجیهات آبرومندانه و شیک بلدیم دنبال راه حل برای بداخلاقیهامون نیستیم؛ به اعتبار توجیهمون تکیه میدیم و از بداخلاقی لذت می بریم.

به یاد دوران خردکی

دستهام بوی تو را میدهد...

ای کاش جای بویت، تو را به من میداد.

به یاد دوران کودکی

دستهام بوی تو را میدهد...

ای کاش جای بویت، تو را به من میداد.

عمل قبیح

کار بدی کردم؛ از دست شوخی مزخرف تو ناراحت بودم رفتم با عزیزی درد و دل کردم که ایها الناس ببینید من با چه غول بی عاطفه ای طرفم! بعد که عزیز دو تا فحش نثار تو کرد میخواستم پیرهنش را بدرم که ازش بد نگو؛ فدای سرش. فلذا در زمان عصبانیت با کسی درد و دل نکنید.
+ اسم مظلوم نمایی من و غر زدن پشت سر تو "درد دل گفتن" نیست. اخه مگه مردم از خوبی های تو باخبرن که از بدیهات مطلعشون میکنم؟!

دل کندن سخت تر از کار در معرن بود!

اگر یک روز قبل از رفتن از ایران بفهمیم دارایی هامون که همه پول شده قابل تبدیل به پول کشورهای دیگه نیست چقدر دردناکه؟ مرگ به همین دلیل سخته. دارایی هایی که به زحمت اینجا کسب کردیم در صورت وجود جهان باقی؛ اونجا کارآمد نیست. اعتبار و عناوین اجتماعی و دارایی ها...