خوابش رو دیدم.گفتم همه بهم میگن مُردی؛ راست میگن مامان؟ ساک استخرش رو برداشت. خندید گفت بیخود گفتن. مگه من ممکنه بمیرم فاطمه؟ گفتم منم همین رو میگم. گفت بعد استخر بیا بریم هویج بستنی بخوریم. حرف مردم بادِ هواست؛ بریز دور هرچی شنیدی رو.دیر نکنی.