دیشب تو مسیر تماس گرفتم گفتم مامان برم؟عاقلانه نیست رفتنم.
گفت برو ولی عاقل باش. تازه کی میتونه ادعا کنه همه عمر عاقل بوده. وقتی برگشتم هنوز دستم به شاسی زنگ نرسیده بود در باز شد.پشت آیفون ایستاده بود. اومدم بالا چای خوردیم باهم. گفت حالا چیزی نگو فکر کن باشه واسه فردا.
امروز که تعریف کردم گفتم چرا نظر نمیدی؟ گفت ۱۶ ساله که نیستی؛ وقتی خودت می دونی چی درسته چی غلط من گوش بدم کافیه.دوستش دارم.بودنش به من قدرت میده.