الان دلم میخواست برم شهرری از مترو که پیاده شدم اتوبوس های دولت آباد سوار بشم جلوی بیمارستان فیروزآبادی پیاده بشم برم مسجد؛ دست راست مسجد پله آهنی ها رو برم بالا به خادم بگم بیاد در شبستان باز کنه از در شیشه ای دوم مستقیم برم ، سه قدم مونده به دیوار فرش بالا بزنم و بنشینم به گفتگو و با نیش تا بناگوش باز شده برگردم خونه.