نیمه شعبان دو سال پیش بود. فقط ما دو تا می دونستیم؛با هر احسانی که میشد خدا رو به یاری طلبیدیم اما نتیجه آزمایشات تغییری نکرد. عمر یه عدد نامعلومه . مرگ تو خونت جریان داره اما صدات نمی لرزه و ادامه میدی و به آینده فکر میکنی. ببین زندگی بالاخره متوقف میشه بعد از تو وقت برای ناله و گریه دارم؛ فعلا میخوام با تو زندگی کنم و قوی باشم و تلاش کنم و بخندم.
*عنوان از قیصر امین پور