دنبال ماشین حمل میت در مسیر بهشت زهرا بودیم؛ چند سال پیش بود.امید گفت فاطمه یه روزی همراه من این راه میای و بدون من برمیگردی. همه که رفتن بشین برام غزل بخون از هرکی حفظی‌. هر بار براش شعر میخونم به اون روز فکر میکنم .
*عنوان از فاضل نظری