رعد و برق زد باران می بارد

 پارک از شدت بارش خالی میشد اما من و تو نشسته بودیم سرجایمان و

ساندویچ و سمبوسه ای که هر لحظه خیس تر میشد را بی اینکه باران حواسمان را پرت کند میخوردیم.

*عنوان از علیرضا بدیع